نمیدانم چه میخواهم...نمیدانم
«من به تو و این رابطه امیدوارم»
این جمله را هم دوست دارم، هم ندارم
تو سرنوشتت را به دستم میسپاری . . .
دستِ منی که جبری و بیاختیارم
من از خودم پیوسته در حال فرارم
در من چه میبینی که میمانی کنارم؟
من با خودم، با شعرهایم فرق دارم
حرفم، فریبم، جعلیام، پوکم، شعارم
پیوند ما با هم سرانجامش تباهی است
من با گروه خونیات ناسازگارم
باور نکن این را که میبینی عزیزم!
من یک توهم، یک دروغ شاخدارم
«با این همه، میمانم و امّیدوارم»
این جمله را هم دوست دارم، هم ندارم
نظرات شما عزیزان: